زندگی آرام

احساس گناه مث #جلادی در دادگاه وجدان در راهرو #ذهن و #قلبم قدم می زد می‌رسید به ذهنم چند #شلاق به کمر ذهنم. وقتی هم می‌رسید به قلب چندتا محکم بر گرده قلب می‌خابانید. گریه شده بوده خوراک شب و روزم. رفتار سرد رضا از سوزش خشک زمستان خشن تر و بدتر بود. باید کاری می‌کردم. خیلی فکرکردم. پیام های جمشید قطع نمی شد. قسم می خورد که هنوز هم رو حرفش هست و قصد داره با هم بریم کانادا پیش مامانش زندگی کنیم. از او خواهش کردم که کاری به کارم نداشته باشد و بذاره تو تنهایی خودم بمیرم. #جمشید اما ول کن نبود.
گاهی به مهسا فکر می‌کردم زمانی غرق در قهقهه‌های #فرشته خانم می‌شدم و لحظاتی خودم و جای #مهسا؛ یعنی در مقام عروس دختر عموم حس می‌کردم. رضای بیچاره برای من تاریخ مصرفش گذشته بود نمی دونم شایدم به قول آقا #مجیددارم لگد به بخت خودم می زنم. مجیدخیلی التماسم کرد بگم دردم چیه. او به من خونه و ماشین و..همه چیزداده بود. یاد ندارم تو عمرم صدای #شکستن قلبی را این قدر بلند شنیده باشم. اگه التماسش نبود.
اگه قسمم نمیداد به جون مامانم
اگه به جون مهلا و سعید قسمم نمیداد
محال بود بهش بگم والله هیچ حسی از اول بهت نداشته ام
رضا اول نخواست به رو بیاره، ولی مانند لیوانی که در سرما توش آب #جوش ریخته باشی در هم شکست و صدای قلبش...
خدا این منم؟ #مینو؟!!
مینو، یعنی تو این همه بی رحمی؟!!
 رضا بارها ازم خواست از مشاور کمک بگیرم ولی حسی نداشتم نمی دونم چرا یه حسی بهم می گفت نرو بی فایده است نمی دونم شایدم....شایدم وسوسه شیطونه. به قول رضا شیطون زورش میاره ما با ازدواج ایمانمونو حفظ کنیم.
جمشید از وقتی نوشته هام را دیده بود لحنش عوض شده بود. بهم گفت: خر نشو بچسب به زندگیت. من گه می خورم به تو پیشنهاد ازدواج بدم وقتی ببینم تو دلت می‌خواد زندگیتون ترمیم. کنی. #عشق اول مثل #کاشیکاری و آینه کاری اماکن قدیمی و مقدسه نباید #تعویض بشه باید #ترمیم بشه.
باورم نمیشه این حرفا رو جمشید بهم بزنه
ولی بازی نبود جمشید هر روز تشویقم می‌کرد که زندگی‌ام را طور دیگری شروع کنم. قسم خورد که برای ترمیم کردن زندگی ام کمکم می‌کنه.
روزی ازم خواست دل رضا رو به دست بیارم و همون جمله را برای رضا بفرستم.
جمله زیبا و بسیار دلنشین جمشید رو برای رضا تو تلگرام فرستادم و چندبار تکرارش کردم:
«عشق اول
مثل کاشی‌کاری
 و آینه کاری
اماکن قدیمی و مقدسه
 نباید #تعویض بشه
 باید #ترمیم بشه.»

ادامه داره...

https://t.me/zendegiearam110/4032